
قسمتی از کتاب :
داستان جالبی وجود دارد درباره مردی که به سرعت و چهار نعل با اسبش می تاخت . این طور به نظر می رسید که جای بسیار مهمی می رفت . مردی که کنار جاده ایستاده بود فریاد زد : « کجا می روی ؟ »
مرد اسب سوار جواب داد : « نمی دانم ، از اسب بپرس ! »
این داستان زندگی خیلی از مردم است ؛ آن ها سوار بر اسب عادت هایشان می تازند ، بدون اینکه بدانند کجا می روند . وقت آن رسیده است که کنترل افسار را به دست بگیرید و زندگیتان را در
مسیر رسیدن به جایی قرار دهید که واقعا می خواهید آنجا بروید .
برای تهیه کتاب می توانید از لینک پایین استفاده کنید :
1 نظر
Does your site have a contact page? I'm having problems locating it but, I'd like to send you an e-mail. I've got some creative ideas for your blog you might be interested in hearing. Either way, great site and I look forward to seeing it grow over time.